کد مطلب:77729 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

نامه 006-به معاویه











و من كتاب له علیه السلام الی معاویه،

یعنی از مكتوب امیرالمومنین علیه السلام است به سوی معاویه.

«انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابكر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیه، فلم یكن للشاهد ان یختار و لا للغائب ان یرد. و انما الشوری للمهاجرین و الانصار، فان اجتمعوا علی رجل و سموه اماما كان ذلك لله رضی، فان خرج من امرهم خارج بطعن او بدعه، ردوه الی ما خرج منه، فان ابی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المومنین و ولاه الله ما تولی.»

یعنی به تحقیق كه بیعت كردند با من آن جماعت آن چنانی كه بیعت كرده بودند با ابابكر و عمر و عثمان بر آن چیزی كه بیعت كردند آن قوم ایشان را بر آن چیز كه خلافت باشد، پس نیست از برای حاضر كه اختیار كند غیر را و نه از برای غائب اینكه رد كند بیعتی را كه واقع شده است. و نیست مشورت در امر خلافت مگر از برای مهاجران و انصار پیغمبر، صلی الله علیه و آله، پس اگر جمع شدند بر خلافت مردی و نامیدند او را امام، باشد این اجتماع ایشان رضا و خشنودی مر خدای تعالی به زعم ایشان، پس اگر بیرون رود از اجماع ایشان خارج از اجماعی، به سبب طعن زدن، مثل تهمت قتل عثمان كه معاویه متمسك به آن بود، یا به سبب بدعتی، مانند خلاف اصحاب جمل كه بدعت كردند نقض بیعت را، بازگردانند او را به سوی اجماعی كه بیرون رفته است از آن، پس اگر امتناع ورزید مقاتله كنند با او از جهت متابعت كردن او غیر سبیل و راه مومنان را و متوجه سازد او را خدای تعالی به آن كاری كه متوجه شده است.

و این كلام اشاره است به قول خدای تعالی: (و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المومنین نوله و نصله جهنم و ساءت مصیرا) یعنی

[صفحه 1021]

و كسی كه مخالفت كند رسول خدا را بعد از آنكه به معجزه ی ظاهره ظاهر گشت از برای آن كس راه راست و متابعت كند غیر راه مومنان را، متوجه می سازیم او را به آن چیزی كه متوجه شده است، یعنی او را به كار خودش وامی گذاریم و گرم می گردانیم او را به آتش جهنم در قیامت و بد جای رجوعی است جهنم از برای او.

و به این آیه استدلال شده بر اینكه خلاف اجماع مومنان حرام است و جایز نیست و موجب جهنم است، زیرا كه خلاف اجماع مومنان نیز متابعت غیر راه مومنان است و چون این استدلال معتقد مخالفین بود، حضرت امیرمومنان نیز استدلال كردند بر معاویه به طریقه ی ایشان از روی الزام دادن. و الا اجماعی كه كاشف از قول امام و معصوم نباشد حجت نیست، نظر به مذهب حق اثناعشری، به دلائل عقلیه و نقلیه ی واضحه كه مقرر است در نزد اهلش.

«و لعمری یا معاویه، لئن نظرت بعقلك دون هواك لتجدنی ابرا الناس من دم عثمان و لتعلمن انی كنت فی عزله عنه، الا ان تتجنی فتجن ما بدا لك. والسلام.»

یعنی سوگند به جان خودم ای معاویه، هر آینه اگر نگاه كنی به عقل تو نه به هوا و خواهش نفس تو، هر آینه می یابی تو مرا بری ترین مردمان از خون عثمان و هر آینه می دانی كه من به تحقیق بودم در گوشه ای و در دوری از آن، مگر اینكه خواهی كه ادعا كنی جنایت را بر كسی كه می دانی جانی نیست، پس ادعا بكن آنچه را كه از برای تو ظاهر شود از جنایات. و السلام.

[صفحه 1022]


صفحه 1021، 1022.